استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{➊➑}
همینکه خواستم شروع کنم به غذا خوردن که حالت تحوع گرفتم و سریع رفتم سمت سرویس ...
سارا سریع پشت سر جینهو رفت:
چیشدی دختر؟؟
جینهو هرچی توی دل و روده بود و بالا آورد
سارا:جینهو خوبی؟ میخوای بریم دکتر؟
جینهو: نه نه نه خوبم فقط بوی غذا خیی تند بود
سارا:اما غذا اصلا تند نبود
.
.
شوگا:از جین هیونگ خبری نشده؟
کوک:نه هنوز درگیر کاراشه ، خانوادشون تحدید کردن و اگه از کشور خارج بشه معلوم نیست چه بلایی سر خودش و خانوادش میاد
نامی:اوکی اوکی ولش کنین بیاین یه چیزی پیدا کردم
شوگا:چی؟؟
نامی: نگه کنین اینجارو؟یه دوربین مخفی هم پشت عمارت بوده ولی ما نفهمیده بودیم
شوگا:خوب؟؟
نامی:هیونجین جینهو رو از اونجا خارج کرده
شوگا:ک..کو؟؟
نامی:ایناهاش نگاه کن به بادیگارداش گفته که اونووببرن
کوک:کجا؟
نامی:هنوز معلوم نیست ، اینم وقتی توی عمارتش بودیم برداشتم ولی تا حالا ندیده بودمش
شوگا سریع بلند شد و رفت سمت در
هوپی: کجا میری؟
شوگا:باید یه نقشه بکشیم و بریم عمارت هیونجین
کوک:چرا؟
شوگا:تو واقعا خنگی یا خودتو زدی نفهمی؟
کوک:منظور؟
شوگا:باید بریم تا بفهمیم جینهورو کجا بردن دیگه
نامی:اوکی اوکی دعوا نکنین ، اصن کوک تو کی میخوای بری بیمارستان
کوک:هیونگگگگگگ من چیکار کنم خودش شروع کرد
نامی:تو برو به کارای بیمارستان رسیدگی کن اونجا ..
کوک:اوکی اوکی
کوک با یه چشم غره به شوگا از اتاق خارج شد
هوپی:هنوز حال تهیونگ همونطوریه؟؟
شوگا:اره هنوز همونه ، جیمین پیششه عذاب وجدان داره بخاطر کاری که کرده هی میگه تغییر اونه که این اتفاق برای تهیونگ افتاده
نامی: باید باهاش حرف بزنیم
هویپ:اوهومممم
...
سارا:ی..یعنی؟
جینهو: ینی چی؟
سارا:تو باید تست بدی
جینهو: تستس چی؟
سارا:مثلا خودت دکترا دختر جون تست بارداری باید بدی
جینهو: م..منظورتون اینه که ...
سارا:اره شاید باردار باشی
جینهو: ا..امکان نداره
سارا به بادیگاردا گفت که برن و یه بیبی چک بگیرن و بیارن چون خودشم نمیتونست از خونه خارج بشه
سارا:خوب بیا
جینهو: امیدوارم هیچی نباشه
...
امیدوارم خوشتون بیاد🫂🥲
سارا سریع پشت سر جینهو رفت:
چیشدی دختر؟؟
جینهو هرچی توی دل و روده بود و بالا آورد
سارا:جینهو خوبی؟ میخوای بریم دکتر؟
جینهو: نه نه نه خوبم فقط بوی غذا خیی تند بود
سارا:اما غذا اصلا تند نبود
.
.
شوگا:از جین هیونگ خبری نشده؟
کوک:نه هنوز درگیر کاراشه ، خانوادشون تحدید کردن و اگه از کشور خارج بشه معلوم نیست چه بلایی سر خودش و خانوادش میاد
نامی:اوکی اوکی ولش کنین بیاین یه چیزی پیدا کردم
شوگا:چی؟؟
نامی: نگه کنین اینجارو؟یه دوربین مخفی هم پشت عمارت بوده ولی ما نفهمیده بودیم
شوگا:خوب؟؟
نامی:هیونجین جینهو رو از اونجا خارج کرده
شوگا:ک..کو؟؟
نامی:ایناهاش نگاه کن به بادیگارداش گفته که اونووببرن
کوک:کجا؟
نامی:هنوز معلوم نیست ، اینم وقتی توی عمارتش بودیم برداشتم ولی تا حالا ندیده بودمش
شوگا سریع بلند شد و رفت سمت در
هوپی: کجا میری؟
شوگا:باید یه نقشه بکشیم و بریم عمارت هیونجین
کوک:چرا؟
شوگا:تو واقعا خنگی یا خودتو زدی نفهمی؟
کوک:منظور؟
شوگا:باید بریم تا بفهمیم جینهورو کجا بردن دیگه
نامی:اوکی اوکی دعوا نکنین ، اصن کوک تو کی میخوای بری بیمارستان
کوک:هیونگگگگگگ من چیکار کنم خودش شروع کرد
نامی:تو برو به کارای بیمارستان رسیدگی کن اونجا ..
کوک:اوکی اوکی
کوک با یه چشم غره به شوگا از اتاق خارج شد
هوپی:هنوز حال تهیونگ همونطوریه؟؟
شوگا:اره هنوز همونه ، جیمین پیششه عذاب وجدان داره بخاطر کاری که کرده هی میگه تغییر اونه که این اتفاق برای تهیونگ افتاده
نامی: باید باهاش حرف بزنیم
هویپ:اوهومممم
...
سارا:ی..یعنی؟
جینهو: ینی چی؟
سارا:تو باید تست بدی
جینهو: تستس چی؟
سارا:مثلا خودت دکترا دختر جون تست بارداری باید بدی
جینهو: م..منظورتون اینه که ...
سارا:اره شاید باردار باشی
جینهو: ا..امکان نداره
سارا به بادیگاردا گفت که برن و یه بیبی چک بگیرن و بیارن چون خودشم نمیتونست از خونه خارج بشه
سارا:خوب بیا
جینهو: امیدوارم هیچی نباشه
...
امیدوارم خوشتون بیاد🫂🥲
۴۲.۱k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.